عالی ترین های وب

عالی ترین های وب

دانلود رایگان وابزارهای کاربردی
عالی ترین های وب

عالی ترین های وب

دانلود رایگان وابزارهای کاربردی

چگونه دروغگو را تشخیص دهیم؟

همه ما در زندگی فرد دروغگویی را سراغ داریم. یک لاف زن حرفه ای. ...

فردی که حتی اگر تلاش هم کند، باز هم نمی تواند از دروغ گفتن دست بردارد. او در مورد هر چیز و همه چیز دروغ می گوید. تعداد خانم هایی که با آنها قرار ملاقات گذاشته، مسائل کاری، استعدادهایش، تحصیلات و در یک کلام همه چیز. او می خواهد با این کار خودش را بزرگتر جلوه داده و در دیگران تاثیر بگذارد.

 

دلیل دروغگویی هر چیزی که باشد، کسی به این قبیل افراد احترام نمی گذارد. هیچ کس روی آنها حساب باز نمی کند و برای شخصیتشان نیز ارزش قائل نیست. من این کلام را بارها و بارها تکرار کرده ام: مرد است و حرفش.

 

توانایی تشخیص دروغ

اعماق وجود بیشتر انسانها پاک و محجوب است. آنها هر چقدر هم که تلاش کنند و دروغی بگویند که به اصطلاح مو لای درزش نرود، باز چشمانشان گویای تمام حقایق است. چشم ها هیچ گاه دروغ نمی گویند. اگر شما یک تبهکار حرفه ای هم باشید، چشمانتان هیچ گاه نمی توانند کسی را فریب دهند. پس چرا خودتان را بیهوده به زحمت می اندازید؟

 

شناسایی فرد دروغگو با دست خط!

محققان شیوه ای جدید ارائه کرده اند که با تعیین خصوصیات فیزیکی دست خط افراد و تغییرات ایجاد شده در حین گفتن دروغ در این خصوصیات، می تواند به عنوان ابزاری قوی جایگزین سیستمهای دروغ سنج کنونی شود.

برای سالها متخصصان در تلاش بودند با رمزگشایی از خصوصیات دست خط ویژگی های شخصیتی افراد را ردیابی کرده و در برخی موارد جنایی درباره بیگناهی آنها قضاوت کنند.با وجود اینکه این علم در حال خارج شدن از محدوده علمی بود، محققان اکنون دریافته اند که با کمک ابزارهای رایانه ای می توان به شکلی موثر خصوصیات دست خط افراد را تعیین کرد.

محققان از صفحه ای رایانه ای (Tablet) برای اندازه گیری خصوصیات فیزیکی دست خط فرد مورد آزمایش استفاده کردند، خصوصیاتی که کنترل آگاهانه آن برای فرد بسیار مشکل خواهد بود. مدت زمان قرار گرفتن خودکار بر روی کاغذ نسبت به معلق بودن خودکار در هوا، وسعت و طول هر یک از حروف نوشته شده و فشاری که برای نوشتن به سطح وارد می شود از جمله این خصوصیات فیزیکی هستند.

نتایج نشان داد این خصوصیات فیزیکی در هنگامی که فرد در حال نوشتن مطالب یا اعترافات دروغین است نسبت به زمانی که در حال نوشت حقیقت است تغییر می کند.

محققان معتقدند از این شیوه جدید می توان به عنوان ابزار قدرتمند و دقیق به عنوان جایگزینی برای سیستمهای دروغ سنج رایج مانند پلی گرافها استفاده کرد تا بتوان با دقت بالاتر مدارکی را برای استناد قانونی ارائه کرد.

بر اساس گزارش ساینس دیلی، سیستمهای پلی گراف معمولا در نتیجه واقعی اختلال ایجاد کرده و نتیجه قابل اطمینانی ارائه نمی کنند اما ابزار شناسایی دست خط می تواند به جای شیوه های رایج کلامی دقت چنین تحقیقاتی را تا حدی چشمگیر افزایش دهند.

 

 

روشهای شناخت دروغگو

افراد دروغگومعمولا از نظر نوع رفتاری با یکدیگر شباهت بسیاری دارند که دانستن برخی از خصوصیات به ما کمک می کند که تا حدودی انسان دروغگو را بشناسیم برخی از علائم و روشهایی که باعث شناخت دروغگو می شود عبارتند از :

 

چشمان کسانی که دروغ می گویند یابازتر از حد معمول است یا دائما چشمهای آنان به نقاط مختلف حرکت می کند. در عین حالآنها معمولا از نگاه مستقیم به شما احساس ناراحتی می کنند و سعی می کنند مستقیما به شما نگاه نکنند

گاهی اوقات افراد دروغگو بخشی از صورت یا دهانشان را هنگام حرف زدن می پوشانند

 

وقتی از آنها سوال می شود دماغ یا گوششان را به حالت عصبی می خارانند

 

فرد دروغگو معمولا هنگام حرف زدن حرکت اضافی زیادی از خودبروز می دهد

 

در هنگام حرف زدن زیاد تپق می زنند و اشتباهات فراوان گفتاری راسعی می کنند به گونه ای بپوشانند

 

آنها همیشه کلی گویی می کنند و بارها اینکلیات را تکرار می کنند و با این کار تلاش می کنند تا خودشان را قانع کنند

 

آنها سعی می کنند به گونه ای گیج و مبهم سخن بگویند و با این کار بهشما اجازه نمی دهند تا حرفهای آنان را تجزیه کنید

 

هنگامی که سعی دارید درمورد موضوع مورد بحث از آنها سوال کنید بلافاصله موضوع بحث را عوض میکنند

 

حتی سوال شما را متوجه شوند چنین وانمود می کنند که سوال شما را نشنیده اند و با این کار به بحث خاتمه می دهند

 

 

اگر می خواهید مطمئن شوید مه او دروغ کفته است چند روز بعد راجع به موضوعی که در مورد آن دروغ گفته است از او سوال کنیدتا برایتان یک داستان با مطالب متفاوت تعریف کند

 

اگر قدری به صحبت آنها شک دارید شما را متهم به بی اعتمادی می کند و خیلی سریع با این کار به بحث خاتمه میدهد

آدم های دروغگو معمولا پر حر ف هستند و در مورد هر چیزی اظهار نظر میکنند

 

افراد دروغگو معمولا کسانی هستند که در زندگی شخصی یا خانوادگی دچارمشکل هستند. پس در مورد حرفهای چنین افرادی بیشتر دقت نمایید

 

خنده های بی دلیل و بی گاه در هنگام صحبت کردن یکی دیگر از علائم افراد دروغگواست

 

 

آدمهای دروغگو همیشه سعی می کنند حرفهای زیبا و جذاب به زبان بیاورند وبا این کار می خواهند امکان کشف حقیقت را از ما سلب کنند

 

نکته پایانی این که اگر چه که شاید افراد دروغگو در کوتاه مدت بتوانند حقیقت را از دیگران پنهان کننداما زمان باعث خواهد شد که همیشه افراد دروغگو رسوا شوند و هیچ وقت حقیقت پنهان نخواهد ماند, اگرچه شاید مدت زمان طولانی پنهان بماند

 

 

روانشناسی دروغ

تقریبا همه دروغ می گویند، اما دروغ داریم تا دروغ. جان هالند راست می گوید دروغ داریم تا دروغ : دروغ شاخ دار، دروغ مصلحت آمیز، دروغ کودکانه و... اما دروغ های بی خطر یا کم خطری هم هست که همة ما در زندگی روزمره مان زیاد گفته یا شنیده ایم. در زمانه ای که می شود به کمک انواع روش های ارتباطی، یاد بگیریم که صادق باشیم و با یکدیگر با احترام رفتار کنیم، چرا به دروغ گویی عادت کرده ایم و چگونه می توانیم از شر این عادت مزاحم، خلاص شویم؟ روان شناسان به این پرسش ها، پاسخ های علمی و دقیقی می دهند.

 

 

خود خودم

جامعه‌ای را در نظر بگیرید که دروغگویی در آن قاعده و نه استثناء باشد. زندگی در چنین جامعه‌ای بسیار پرهزینه است. اعتماد متقابل وجود نخواهد داشت، روابط افراد کاملاً غیر اخلاقی خواهد شد، فساد و تباهی در همه سطوح رخنه خواهد کرد و نیز چنین جامعه‌ای کمترین نزدیکی را با یک جامعه دینی و اخلاق‌مدار خواهد داشت. اولین گام برای رواج دروغگویی، شکسته شدن قبح دروغ است. در جامعه‌ای که دروغگویی نوعی زرنگی تلقی شود و مردم با شنیدن سخن دروغ لبخندی حاکی از سرور و شعف بر لبان خود ظاهر سازند، طبعاً دروغگویی رواج می‌یابد.

عده‌ای فکر می‌کنند صداقت و راستگویی صرفاً یک مسأله اخلاقی است، و از این رو ناخودآگاه می‌خواهند آن را در بررسی مسائل و مشکلات اجتماعی به حاشیه برانند، اما باید گفت که صداقت و دروغگویی موضوعی کلیدی در فهم و نقد کلیه حوزه‌های اجتماعی است. نقش آن در اقتصاد کمتر از سرمایه و نیروی انسانی و... دیگر عوامل نیست. اما طبیعی است که در گذشته بر اهمیت آنها از منظر اخلاقی تأکید می‌شده است. اگر امروز جامعه ما با فساد خانمان‌براندازی مواجه است که فریاد همه را درآورده، یکی از دلایل و علل اصلی بروز آن دروغ و از دروغ بدتر، تطهیر دروغ در ذیل عنوان مصلحت و تقیه است. از این رو بدون مبارزه علیه دروغ و حساسیت داشتن نسبت به آن نمی‌توان کوچکترین گام موثری را علیه کاهش فساد برداشت. و به طریق اولی بیان هر نوع دروغی ولو با هدف به ظاهر خیر، جز به گسترش فساد کمکی نمی‌کند.

در تمامی ادیان از جمله اسلام بر قبح دروغ تأکید شده است و قرار گرفتن دروغ در ذیل عنوان گناهان کبیره معرف این اهمیت است. برای اینکه بدانیم جامعه کنونی ما با ارزش‌های موردنظر اسلامی تا چه حد فاصله دارد، کافیست که به میزان رواج این گناه کبیره در سطح وسیعی از جامعه توجه کنیم. قبل از بیان توضیحات و تحلیل خودم، ابتدا بهتر است که چند گزاره محدود از پیامبر (ص) و ائمه (ع) درباره دروغ را با هم مرور کنیم. گرچه در این زمینه احادیث فراوان است.

پیامبر (ص):

ـ دروغگو، دروغ نمی‌گوید مگر به سبب حقارتی که در نفس خود دارد.

ـ از دروغگویی بپرهیزید، زیرا دروغگویی باعث روسیاهی است.

ـ از دروغگویی بپرهیزید، در موردی که گمان میکنید نجات شما در دروغ گفتن است، بدانید که اشتباه کرده‌اید و هلاک شما در دروغ است.

ـ از پیامبر پرسیدند: ممکن است مومن ترسو باشد؟ فرمود: بلی. ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: بلی. ممکن است کذاب باشد؟ فرمود: نه.

امام علی (ع): ـ هیچ عمل قبیحی به قبح دروغگویی نیست.

امام باقر (ع): ـ کم‌نصیب‌ترین فرد از سجایای مردانگی و فضایل انسانی، دروغگویان هستند.

این تأکیدات را که قطره‌ای از دریا هستند، با وضعیت کنونی جامعه خود مقایسه کنیم تا به عمق فاجعه پی ببریم. دروغ مراتبی دارد. فرض کنید که پولی گم شده است و آن را فرد «الف» سرقت کرده است. اما هیچ‌کس جز آن فرد و خدا اطلاعی از این ماجرا ندارد. انکار سرقت از جانب این فرد «دروغگویی» و عملی رذیلانه است. و بی‌تردید این «دروغگویی» بدتر از آن عمل سرقت است. اما در هر حال هیچ‌کس نمی‌تواند با اطمینان وی را سارق و در نتیجه دروغگو بداند، تنها خداست که از حقیقت امر آگاه است. چنین دروغی از حیث اینکه میان فرد و جامعه پرده دروغگوئی را ندریده است، در مراتب پایین دروغگویی است.

حال فرض کنید که فرد مالباخته خودش دیده است که فرد «الف» اموال او را سرقت کرده و سارق هم می‌داند که مالباخته از حقیقت ماجرا آگاه است. اما باز هم دروغ می‌گوید. این مرتبه رذیلانه‌تری از فعل دروغ است. حال اگر فیلم فعل فرد ثبت و ضبط شده باشد و اموال مسروقه هم نزد سارق کشف شود و افراد متعددی هم به این سرقت شهادت دهند و اثر انگشت فرد هم باقی مانده باشد، و هر شاهد دیگری که به ذهن آید وجود داشته باشد، با این حال فرد انکار کند، در این صورت دروغگویی به شدیدترین مرتبه‌اش رسیده است و چنین فرد در حضیض اخلاقی قرار گرفته و جامعه‌ای هم که فاعل این فعل (دروغگویی)به این فضاحت با تمام توان محکوم نکند، در همان سراشیبی اخلاقی قرار دارد، بدتر از این نوع دروغگویی، توجیه اخلاقی آن برحسب مصلحت است و بدتر از بی‌تفاوتی جامعه در برابر چنین دروغی، دفاع از دروغگو با لطایف‌الحیل است.

از هنگامی که داریوش در کتیبه بیستون نفر بعد خود را به پرهیز از دروغگویی و ضرورت تشدید مجازات دروغگو توصیه کرد و از خداوند خواست که سه بلا از جمله دروغ را از ایران دور بدارد، معلوم می‌شود که دروغ در جامعه ایران رواج داشته است؟ چرا که اگر دروغ نبود چنین توصیه‌های موکدی هم نمی‌شد.

امروز هم جامعه ما با آسیب دروغگویی مواجه است. و آن هم با بدترین نوع و مرتبه دروغ. مدتی پیش به اداره‌ای مراجعه کردم، به راحتی از من خواسته می‌شد که برای مشکل پیدا نشدن در اجرای کارم، دروغ بنویسم!! اگر صفحات حوادث روزنامه‌ها را بخوانید متوجه می‌شوید که متهمین چگونه بدیهیات را انکار می‌کنند، گویی که این دروغ‌ها هیچ قبحی ندارد. پلیس راهنمایی که کسی را می‌خواهد جریمه کند، انواع دروغ‌ها را برای گریز از جریمه می‌شنود، دروغ‌های آماری به وفور و از چپ و راست تولید و ارایه می‌شود. و از همه بدتر وقتی است که دروغ از جانب کسانی بیان شود که پاسداران "اخلاق" و یا "قدرت" جامعه‌اند. وقتی که متولیان این دو رکن حرمت امامزاده‌های خود را پاس ندارند، از دیگران چه انتظاری می‌رود؟

یکی از بدترین دروغ‌ها، دروغ‌هایی است که در مقام مشاوره به اصحاب قدرت داده می‌شود. گویی گوش‌های آنان علاقه‌ای به شنیدن سخن و خبر صدق ندارد. در ایران و جهان نام ماکیاول با اخلاقی نبودن قرین شده است، اما برخلاف این پندار اوست که می‌نویسد، شهریار باید شکیباترین شنونده حقیقت درباره اموری باشد که درباره آنها پرسیده است و اگر ملاحظه کرد که کسی در ابراز حقیقت به او تعلل می‌ورزد باید به خشم آید. اگر همین یک توصیه ماکیاول در تاریخ و امروز ایران رعایت می‏شد، وضع دیگر گونه‌ای نسبت به حال داشتیم.

در جامعه ما حساسیت نسبت به داشتن ثروت زیاد است، فرد اگر ثروتی داشته باشد آن را از ترس نگاه دیگران پنهان و به دروغ انکار می‌کند، اما جامعه در برابر دروغ حساسیتی ندارد و دروغگوترین افراد از امنیت روانی برخوردارند، و به همین دلیل است که رذایل اخلاقی هم می‌تواند رواج پیدا کند، و سرمایه اجتماعی جامعه ما را به حدود صفر و حتی منفی برساند، و به عنوان مانع جدی در راه توسعه همه‌جانبه عمل کند.

از کودکی که درس چوپان دروغگو را می‌خواندیم، قابل فهم بود که عواقب دروغ چگونه گریبان دروغگو را می‌گیرد، اما ساختار اجتماعی و پیشینه فرهنگی در این زمینه چنان متصلب است که به سرعت آن آموزه به فراموشی سپرده می‌شود. برخی از اصحاب قدرت همیشه از این می‌نالند که چرا حرف‌های راست آنان باور نمی‌شود و مردم و مطبوعات گرایش به موارد نقض آن دارند، آنان متوجه نیستند که «خود کرده را تدبیر نیست.» وقتی که به سهولت بتوان واقعیت مسلم را تکذیب کرد، اعتماد متقابل به طور مطلق از میان می‌رود، حتی اگر گرگ واقعی هم به گله بزند، کسی برای یاری چوپان نمی‌شتابد.

حداقل بخشی از منشا و زمینه دروغ، ساختار استبدادی مزمن در تاریخ ایران است، وقتی که قانون حاکم نباشد و زور و چپاول رایج شود، از طرف مردم هم تملق و چاپلوسی سکه رایج خواهد شد. وقتی نظارتی بر امور نباشد، حکومت‌ها برای بقای خود می‌کوشند که حقیقت مسلم را قلب کنند. گویااولین کتاب چاپ شده در ایران در زمان قاجاریه «فتح‌نامه» است که کل موضوع به پیروزی‌های!!! قاجار در جنگ‌های ایران و روس و قراردادهای ترکمن‌چای و گلستان مربوط می‌شود!! و این ورود اولین رسانه (چاپ و کتاب) بود و وقتی که مطبوعات و رادیو تلویزیون هم وارد شد، حکومت‌ها بیش از پیش آنها را به چشم بوق برای بیان صادق معرفی کردن دروغ‌هایشان می‌دیدند، و این چنین شد که دروغ، عمق و گستره بیشتری یافت. و چنین است که جامعه ما (هر بخش آن به نسبتی) در گرداب این ویژگی فرو رفته است و ساختارهای متعدد هم آن را تشدید و تقویت می‌کند.حتی کسانی که در پی در انداختن طرحی نو برای جامعه، و خواهان تقویت و رواج اخلاق محمدی (ص) که از مهم‌ترین ارکانش صداقت و پرهیز از دروغگویی است، بودند. اکنون راهی را می‌روند که مخالفان چنین اخلاقی جاده آن را بیش از پیش صاف کرده‌اند، جاده‌ای که جز به قلب آتش راهی ندارد.

 

 

‌راه درمان دروغ چیست؟

دروغ معمولاً از یکى از نقاط ضعف روحى سرچشمه مى‏گیرد، گاهى انسان به خاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از دور او و از دست دادن موقعیت و مقام و زمانى به خاطر علاقه شدید به مال و جاه و گاهى به خاطر تعصبهاى شدید و حب و بغض‏هاى افراطى، زبان به دروغ مى‏گشاید.

قرآن مجید نیز در مورد این که دروغ با ایمان انسان سازگار نیست، مى‏فرماید: "انما یفترى الکذب الذین لا یؤمنون بآیات الله و اولئک هم الکاذبون؛(1) تنها کسانى دروغ مى‏بندند که به آیات خدا ایمان ندارند، (آرى دروغ گویان واقعى آن‏ها هستند".

امیرالمؤمنین على‏(ع) مى‏فرماید: "لا یجد عبد طعم الایمان حتى یترک الکذب هزله وجده؛(2) انسان طعم ایمان را نمى‏چشد تا دروغ را اعم از جدى و شوخى، ترک کند. در روایت دیگرى امام حسن عسگرى‏(ع) فرمود: "جعلت الخبائث کلها فى بیت و جعل مفتاحها الکذب؛(3)تمام پلیدى‏ها در اطاقى قرار داده شده و کلید آن دروغ است.

راه درمان دروغ: با توجه به عواملى که در ایجاد دروغ و ریشه دار ساختن آن مؤثر است، راه درمان آن نسبتاً روشن خواهد بود و به طور کلى براى درمان این انحراف اخلاقى، باید از این طرق اقدام نمود.

1 - قبل از هر چیز باید انسان‏هاى دروغ‏گو را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوى و مادى و فردى و اجتماعى این رذیله زشت متوجه ساخت و با تدبیر و تفکر در آیات قرآن مجید و سخنان پیشوایان بزرگ دین (ع) مى‏توان فهمید که منافع فرضى و خیالی دروغ هرگز نمى‏تواند با آن همه مفاسد برابرى نماید.

هم چنین باید متوجه بود که اگر دروغ در پاره‏اى از موارد نفع شخصى هم داشته باشد نفعش آنى و بسیار زودگذر است؛ زیرا هیچ سرمایه‏اى براى یک انسان در اجتماع - در هر شرایط و هر مقامى - بالاتر از سرمایه اعتماد و اطمینان مردم نسبت به وى نیست که بزرگترین دشمن آن همین دروغ است.

2 - یکى دیگر از مؤثرترین طرق درمان دروغ، پرورش شخصیت در افراد است؛ زیرا یکى از عوامل مهم روانى دروغ، احساس حقارت و کمبود شخصیت است و در حقیقت دروغ گفتن یک نوع عکس‏العمل براى جبران این موضوع است. اگر مبتلایان به دروغ احساس کنند صاحب نیروها و استعدادهایى در درون خود هستند که با پرورش آن‏ها مى‏توانند ارزش و شخصیت خود را بالا ببرند، نیازى به توسل جستن به دروغ براى ایجاد شخصیت قلابى در خود نمى‏بینند. به علاوه این که انسان باید بداند که ارزش اجتماعى انسان راستگو که با این فضیلت اخلاقى توانسته است جلب "اطمینان عمومى" را بکند مافوق تمام ارزش‏ها است. چنین کسى نه تنها در نظر مردم شخصیت دارد، بلکه در پیشگاه خداوند مقامى در ردیف شهدا و پیامبران الهى دارد؛ زیرا در قرآن مجید مقام راستگویان در ردیف مقام پیامبران و شهداى راه حق ذکر شده آن جا که مى‏فرماید: "و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا": (و کسى که خدا و پیامبر را اطاعت کند ( در روز رستاخیز ) همنشینى کسانى خواهد بود که خدا نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان و آن‏ها رفیق‏هاى خوبى هستند). (4)

"راغب اصفهانى" در کتاب مفردات خود چند معنا براى "صدیق" نقل کرده است که همه گواه این حقیقت است:

الف) کسى که زیاد راست مى‏گوید. ب) کسى که هرگز دروغ نمى‏گوید. ج) کسى که در سخن و عقیده راست گو است و عملش گواه صدق است.

3 - کوشش براى تقویت پایه‏هاى ایمان به خدا در دل مبتلایان به دروغ و توجه دادن آن‏ها به این حقیقت که قدرت خدا مافوق تمام قدرت‏ها است و قادر بر حل تمام مشکلاتى است که افراد ضعیف الایمان به خاطر آن به دروغ پناه مى‏برند. "راست گویان" تکیه‏گاهشان در برابر حوادث گوناگون، خدا است و افراد دروغ گو در این موارد تنها هستند.

4 - باید انگیزه‏هاى دروغ و ریشه‏هاى این انحراف اخلاقى از قبیل طمع، ترس، خودخواهى، حب و بغض‏هاى افراطى و امثال آن را در افراد خشکانید تا این رذیله خطرناک زمینه مساعد براى نشو و نماى خود در وجود انسان پیدا نکند.

5 - باید محیطهاى تربیتى و معاشرتى مبتلایان را از وجود افراد دروغ گو پاک کرد تا تدریجاً طبق اصل تأثیر پذیرى، محیط وجود آن‏ها از این رذیله ( دروغ گویى ) پاک گردد. این موضوع به قدرى مهم است که در دستورهاى تربیتى اسلام از على (ع) نقل شده است که فرموده: "لا یصلح الکذب جد و لا هزل و لا ان یعد احدکم صبیه ثم لا یفى له؛(5)شایسته نیست دروغ گفتن - خواه شوخى یا جدى "و نیز شایسته نیست یکى از شما به فرزندش وعده‏اى بدهد سپس وفا نکند.

برای جبران دروغ مانند گناهان دیگر باید توبه کرد. وتوبه آن است که علاوه بر ندامت قلبی ، انسان تصمیم بگیرد که دیگر آن را تکرار ننماید.

پی نوشت ها:

1- نحل (16) آیه 105.

2 - محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 69، ص 249.

3 - همان، ج 69، ص 263.

4 نسا،آیا 69

5 - حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 8، ص 577

 

 

 

دروغ چیست؟

بزرگترین درد جامعه و شاید ریشه بیشینه مشکلات امروزی، رواج دروغگویی و ناراستی در زندگی روزمره است. دروغ و دروغگویی چنان کم اهمیت و ناچیز شمرده شده است که ما نه به خاطر منافع و سود خود، بلکه تنها به جهت سرگرم شدن نیز به آسانی دروغ می گوییم. دروغگو را شخصیت سرزنده ای می دانیم و به دروغ های او می خندیم و لحظه ای احساس خوشی می کنیم.

به کودکان خود به آسانی دروغ می گوییم و در توجیه رفتار خود پای مصلحت را پیش می کشیم. در کسب و کار به خریدار و فروشنده دروغ می گویم و از این گناه بسیار ناپسند به آسانی می گذریم. دروغ را در گفتار دوستان و آشنایان می بینیم و اما خود نیز جامه دروغ به تن می کنیم و وانمود می کنیم که گفتار نادرست او را پذیرفته ایم. دولتمردان به مردم دروغ می گویند و در بسیاری موارد مصلحت کشور را عنوان می کنند و ما نیز به مسئولان و دولتمردان دروغ می گوییم.

دروغ چیست؟ دروغ وارونه جلوه دادن حقیقیت است. دروغ بیان ناراستی است. دروغ کتمان حقایق است و دروغ ابزار بزرگ جنایت. دروغ پرده ای است بین خود راستین با خود نمایشی. دروغ جدا کننده شخصیت واقعی یک فرد با شخصیت اجتماعی و خانوادگی اوست. برای نشان دادن نه آنچه هستیم بلکه آنچه می خواهند باشیم دروغ می گوییم. دروغ را اگر ریشه همه جنایت بشری بدانیم خطا نرفته ایم.

 

جنگ جهانی ویرانگر ناشی از یک دروغ است. دروغ هیتلر به مردم خود.(هیتلر عقده های روانی خود را به دروغ در قالب شهر آرمانی و برتری نژادی مردم ژرمن بیان کرد و دنیا را آتش کشید.) دولتمردان آمریکا به دروغ متوسل شدند و دست به تحریف حقایق زدند و دامان خود را به جنایت ویتنام آلودند. دولتمردان انگلیسی به دروغ خود را طرفدار آبادانی کشورهای عقب مانده نشان دادند و زالو وار منافع کشورهای عقب مانده را مکیدند.این موارد نمونه بسیار کوچکی از دروغگویی سیاستمداران است که منجر به جنایات بشری شد.

نگاه به ریشه جنایات امروزی می اندازیم. دختر معصومی فریب پسر جوانی را می خورد و از خانه فرار می کند و ....فرد شیادی به دروغ متوسل شده و از چند خانواده کلاهبرداری می کند....فردی با سواستفاده از اعتقادات مذهبی مردم دست به سواستفاده جنسی و کلاهبرداری می زند و..

در همه موارد جنایات و تخلفات دروغ همچنان عامل اصل است. در اندیشه ایرانی بزرگترین گناه دروغ گویی است و بزرگترین نوع دروغ گویی، دروغی است که انسان به خود می گوید. دروغ انسان به خود، با توجیه رفتارهای نادرست آغاز شده و به ریا و نقش بازی کردن می انجامد. به خود دروغ می گوییم و آن چیزی که هستیم را به مردم نشان نمی دهیم. چون در رفتار و کردار خود دروغ گفته ایم همواره از وارد شدن به حریم خصوصی مان ترس داریم. به دروغ خود را خدمتگذار مردم نشان می دهیم و در پشت صحنه از غارت اموال مردم ترسی نداریم. به دروغ خود را درستکار نشان می دهیم.

اگر همه مردم تنها به یک اصل وفادار باشند و به هیچ عنوان دروغ نگویند بی شک جهان پر از صلح و صفا خواهد شد. اگر دروغ نگوییم هیچگاه مردی پیدا نمی شود که از زنان و دختران سواستفاده کند. اگر دروغ نگوییم کانون خانواده ها از هم نمی پاشد. اگر دروغ نگوییم سرمایه دارانی که یک شبه سبز می شوند به وجود نمی آید. اگر دروغ نگوییم به راحتی مدیران ناکارآمد از صحنه خارج می شوند. اگر دروغ نگوییم دین به بازار سوداگری و سر کیسه کردن مردم تبدیل نمی شود. اگر دروغ نگوییم ...

دروغ پشتوانه ستم و بیدادگری دولتمردان ستمگر است. دروغ عامل سر به فلک کشیدن اختلاف بین دارا و ندار است. دروغ ابزار چپاول کاسبان دینی است. دروغ سرچشمه درک و شعور آدمی را آلوده و ناپاک می کند. دروغ پایه های خرد آدمی را ویران می کند....

پس بیاییم از امروز به هیچ عنوان دروغ نگوییم. نه از ترس جهنم سوزان و نه در طمع حوریان بهشتی، بلکه به خاطر زیبایی راست گویی. راست بگوییم چون راستی چنان آرامشی به آدم می دهد که هیچ بهشتی این آرامش را نمی تواند برپا کند. پس بیاییم برای ساختن میهن و جهان خود دروغ نگوییم.

دروغ نگوییم، دروغگویی را بزرگترین دشمن بشریت بدانیم و دروغگویان را از خود برانیم. اگر توانستیم تنها به این اصل پایبند باشیم جهان پر از صلح و صفا خواهد شد. بیایید زنجیروار راستگویی را تبلیغ کنیم. بیایید گلدکوئیستی با ترویج راست گویی راه اندازی کنیم و هر کدام دو نفر را به راست گویی تشویق کنیم. هر کدام سر گروه جمعی شویم و کمک کنیم تا دروغ را از جمع خود دور کنیم. بیایید راست گویی را بیازماییم و سرانجام آن را نیز ببینیم. (مطمئن باشید که منافع و سود راست گویی بسیار بیش از سکه های اهدایی سران گلدکویئست می باشد.)

بیایید هر روز با هم تکرار کنیم.

از این پس بزرگترین گناه را دروغ گویی می شمارم. از این لحظه تحت هیچ شرایطی دروغ نخواهم گفت. از امروز دروغ گو را از خود خواهم راند. از امروز دوستان و آشنایانم را به راست گویی دعوت خواهم کرد. از امروز روحم را با دروغ نخواهم آزرد. از امروز درباره خود به دیگران دروغ نخواهم گفت. از امروز کاستی های رفتاری ام را با دروغ نمی پوشانم بلکه رفتارم را اصلاح خواهم کرد. از امروز دروغ نخواهم گفت چون زیباترین و لطیفترین راز خلقت راستی و راستگویی است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد